سلام سلام

الان خسته و کوفته با پاهایی ورم کرده دارم پست میذارم، کل بدنم درد میکنه از خستگی سفر و سرکلاس نشستن:(

جمعه که به طور کاملا عجیب خیلی از پروازهای جنوب به تهران کنسل شد و برعکس!!

سریع یه شهر دیگه بلیط گرفتم برا روز شنبه و بعد از فرودگاه اومدم خونه زنگ زدم مدیرم و جریان تعریف کردم گفت موردی نیست!! شما بیا شرکت فردا هر وقتی که رسیدی بگم بچها برات هتل اوکی کنن، دیگه شنبه مستقیم از فرودگاه اومدم شرکت، از حراست تا کلیه همکارا همه برخوردها عالی، هم مودب هم خوش امدگویی کردن و. زنگ زدن به مدیر که من اومدم به حراست گفته بود ببرش واسه ناهار، دیگه مستقیم منو بردن سالن غذاخوری، سه تا منو غذاشون بود!! یعنی معنی شرکت خوب ادم اونجا میفهمید خود مدیرم اونجا اومد سلام داد و داشت همون غذای منو اولی که به من داده بودن سفارش میداد، یعنی بین مدیر وکارمندا و غذاشون هیچ تفاوتی نبود!! بعد اون منو بردن بالا واسه اموزش که همکارا اموزش هم خیلی صبور ومتین و خوش برخورد بودن، و خیلی کمک کردن که اموزش ببینیم چون دو نفر دیگه هم غیر از من بودن که نهایت صبوری رو به خرج داد و همینطور رعایت خستگی منو کرد که تازه رسیده بودم دیگه بعد کلاس اومدم پایین برا من خودشون ماشین گرفته بودن و منو فرستادن هتل، اونم توی کجا؟ تو فرشته، کلا حض کردم از این احترام و کارمند سالاری، شرکت کلا هم صبحانه منو باز میده هم ناهار سه منو رژیمی و دوتاهم غیررژیمی و تاجایی که من دقت کردم برخورد کارمندهای هر واحد با خودشون و با واحد های دیگه خیلی دوستانه و صمیمیانه و محترمانه بود.

هتلم خوبه فقط سیستم سرمایشی خراب شد که من زدم بیرون تا سرکوچه خوراکی خریدم برگشتم دیدم درست نشده موندم تا یازده دیگه به رسپشن گفتم گفت اوکی اتاقتو عوض میکنم دیگه ساعت 12 اتاق جدید برام اماده کردن و منم کوچ کردم به اتاق جدیدم برا بار دوم دوش گرفتم وتخت خوابیدم، صبحم یکم دیر بیدار شدم، رفتم پایین صبحونه رو خوردم، ساعت کلاسمون ده هستش، بخاطر اینکه هم ما راحت بخوابیم هم بقیه اموزش دهنده بتونن به کارا اداریشون برسن. با اون دوتا هم گروهیم که دوتا اقا هستن اونها هم از سه استان جنوبی خیلی زود صمییمی شدم:))))) پسرا خوب وباحال وساده این.

الانم له و کوفته اومدم هتل که استراحت کنم شاید با مخاطب بزنیم بیرون شایدم بشینم محتویات کلاس رو بنویسم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها